
رمان عاشقانه مارها نوشته ی غلامرضا رضایی رمانی بسیار زیبا و خواندنی ست که در نامزد جایزه ی مهرگان ادب نیز بوده است.
غلامرضا رضایی متولد سال 1341 در مسجد سلیمان می باشد. وی نویسندگی را از سال 1368 به طور جدی و حرفه ای آغاز کرده است.
“احمد بیگدلی” از نویسندگان و صاحب نظران ادبیات داستانی در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) درباره ی آخرین رمان وی «وقتی فاخته می خواند (انتشارات چشمه)» می گوید: غلامرضا رضایی در خلق فضا و آرایه داستان به خواننده به دلیل آشنایی دیرینه با محیط دچار مشکل نمی شود او می تواند به خوبی از عهده این امر برآید.
قسمتی از کتاب عاشقانه مارها
گفتم: «چته؟ این جا که هیچی نیست.»
گفت: «میدونم اما…» بعد پرسید: «راستی برزو، اینا چی میخورن؟»
گفتم: «چه میدونم.» و با پاشنه پا محکم کوفتم توی لانه مورها. خاک نرم بود و دستریز و پایم تا قوزک رفت داخل لانهشان. پایم را که آوردم بیرون یکباره خاک از همه طرف ریخت داخل و لانه را پر کرد. برگشتیم و از گندمزار زدیم بیرون. هرچه فکر میکردم هیچ یادم نمیآمد عقربها چه میخورند. از زمین کوچک و سنگلاخی آن طرف گندمزار که گذشتیم، صدای تیری دوباره از توی دره آمد و بعد یکی دیگر. این بار صدا به نظرم از نزدیکتر میآمد و با صدای تفنگ شکاری فرق داشت. هرچه نگاه کردم به دور و بر هیچی پیدا نبود.
راه افتادیم طرف تختهسنگهای بالای دره. کمی جلوتر که رفتیم، صدای همهمه چند نفر از توی دره میآمد. بعد از لبه صخرههای بالای دره یکی با لباس پلنگی پیدایش شد. یارو قد بلندی داشت و تفنگی توی دستش بود. جلوتر که آمد فکر کردم لابد افتاده توی آب. پاچه شلوارش تا زیر زانو خیس بود و کفشهایش گلی شده بود. نزدیکمان که رسید تفنگش را داد به آن دست و نفسنفس میزد.
دانلود رمان عاشقانه مارها
اکنون این رمان با تخفیف ویژه و با قیمت 1000 تومان در فروشگاه آنلاین کتاب فیدیبو با حجم 0.55 مگابایت قرار داده شده است.